Список мест в Шахнаме - List of places in Shahnameh

P Литература.svg Этот список литературы неполный; вы можете помочь расширяя это.

Вот список мест, представленных / упомянутых в Персидский эпическая поэма Шахнама к Фирдоуси:

Иран и Туран

Равнины

Крепления

Реки

Другой

Смотрите также

Рекомендации

  1. ^ از آمل گذر سوی تمیشه کرد / نشست اندر آن نامور بیشه کرد
  2. ^ а б c سوی کشور هندوان کرد رای / سوی کابل و دنبر و مرغ و مای
  3. ^ ایک سوی ابلستان شوید / از ایدر به نزدیک دستان شوید
  4. ^ نجا به بلخ اندر آمد سپاه / ان شد ز تاراج و تن سیاه
  5. ^ а б می رفت ادان به اصطخر پارس / که اصطخر بد بر زمین ر پارس
  6. ^ کنون از مداین سخن نو کنم / صفتهای ایوان سرو کنم
  7. ^ از آمل گذر سوی تمیشه کرد / نشست اندر آن نامور بیشه کرد
  8. ^ سوی سیستان رفت باید کنون / به کار آوری زور و بند و سون
  9. ^ پس آگاهی آمد سوی نیمروز / به نزدیک سالار گیتی فروز
  10. ^ а б ز نُّوج تا مرز کاولستان / همان تا در بُست و اولستان
  11. ^ а б دگر پنجهیر و در بامیان / سر مرز ایران و ای کیان
  12. ^ а б که باشد که پیوند سام سوار / نخواهد ز اهواز تا قندهار
  13. ^ بدین‌سان بیامد به نزدیک مرو / نپرد بدان گونه پران تذرو
  14. ^ سدار ایران به زیبد رسید / از اندیشه کردن دلش بردمید
  15. ^ رچگان بود برسان شیر / کجا ژنده پیل آوریدی بزیر
  16. ^ а б c دگر القان ر تا فاریاب / میدون در بلخ تا اندرآب
  17. ^ تیزی روانش مدارا گزید / دلش رای رزم بخارا گزید
  18. ^ ستاره‌شناسان و نداوران / ز کشمیر و ابل گزیده سران
  19. ^ سومان و ترمذ و ویسه گرد / سپاهی برآمد ز ر سوی گرد
  20. ^ а б سپاهی بیامد بدین سان ز ن / ز سقلاب و ختلان و توران زمین
  21. ^ а б دگر مولیان تا در بدخشان / همینست ازین ادشاهی نشان
  22. ^ دگر وزگانان رخنده جای / نهادست نامش جهان کدخدای
  23. ^ می تاز تا آذر آبادگان / به جای بزرگان و ادگان
  24. ^ نخست از ری آمد سپاه اندکی / که شد با سپاه سکندر یکی
  25. ^ برفتند ترکان ز پیش مغان / دند لشگر سوی دامغان
  26. ^ میدون برو تا در سغد نیز / نجوید کسی پادشاهی به چیز
  27. ^ کسانی که از شهر ارمان شدند / به کینه سُوی زاولستان شدند
  28. ^ دند لَشکر به دشت نبرد / الانان و دریا پسِ پشت کرد
  29. ^ دگر منزل ن اه آزاد مرد / لب دِجله و ر بغداد کرد
  30. ^ به خشکی رسیدند سر نه جوی / به بیت‌المقدس نِهادند روی
    بر لَوانی بان راندند / همی «نگْ دِزْ هوخْتَ» ش واندند
  31. ^ رودابد و ر تا مرز تور / ازآن بخش گیتی بنزدیک و دور
  32. ^ مه کاول و دنبر و مای و هند / ز دریای چین تا به دریای سند
  33. ^ а б دهستان و رگان همه زیر نعل / بکوبید و زِ خون کنید آب لعل
  34. ^ а б رودابد و ر تا مرز تور / ازآن بخش گیتی بنزدیک و دور
  35. ^ а б دریای گیلان چُن ابر سیاه / دُمادُم به ساری رسیده سپاه
  36. ^ یکی لَشکری ساخت افراسیاب / ز دشت سپیجاب تا رود آب
  37. ^ نه سگسار ماند نه مازندران / مین را بشوید به گرز گران
  38. ^ می راند ن ونه تا شیرخوان / ان را چُن این بشنوی پیر خوان
  39. ^ دند اندر ایوان بتان طراز / نشستند با ماه و تند راز
  40. ^ و از دشت بنشست آوای کوس / بفرمود تا پیش او رفت طوس
  41. ^ بشد ارن و موبد و مرزبان / سپاهی ز بامین و رزبان
  42. ^ به گورابه اندرنهادند روی / مه راه شادان و با گفت‌وگوی
  43. ^ رگاه تا ماورالنّهر بر / که جیحون میانجی‌ست اندرگذر
  44. ^ دو فرزند ما را نون با دو خیل / بباید شدن تا در اردبیل
  45. ^ بدو گفت: از ایدر برو بالصفهان / مه راه تازان بنزد مِهان
  46. ^ مه باژ کشور سراسر بخواه / بگستر به مرز خزر در سپاه
  47. ^ بخارا و سغد و سمرقند و اج / سپنجاب و ن کشور و تخت عاج
  48. ^ م از لَوِ ارس و وج و بلوج / ز گیلان جنگی و دشت سَروج
  49. ^ از ایران بشد تا به توران و چین / گذر کرد از آن پس به مکران زمین
  50. ^ بر مرو و نشابور و بلخ و هری / فرستاد بر هر سوی لشکری
  51. ^ به رزم اندرون شیده برگشت ازوی / سوی شهر گرگانج بنهاد روی
  52. ^ اندار به جهرم رسید / که نجا بدی گنج‌ها را کلید
  53. ^ تو زایدر برو تا حلب چاره‌جوی / سپه را جز از جنگ چیزی مگوی
  54. ^ س برگرفت از عراق و براند / به رومی همی نام دان بخواند!
  55. ^ ل و ز دیلم بیامد سپاه / می گرد لشکر برآمد به ماه!
  56. ^ و رام اردشیرست ری دگر / و بر سوی پارس کردم گذر
  57. ^ ا گند شاپور خواندی وُرا / ن نام نامی نراندی وُرا
  58. ^ می گشت چون بارگی را نیافت / سراسیمه سوی سمنگان شتافت
  59. ^ سیاوخش‌گرد نهادند نام / انی از آن شارستان ادکام
  60. ^ روارو نین تا به چین و تن / سپردند شاهی بدان انجمن
  61. ^ مرد بود اندران روزگار / ش دشت سُواران نیزه‌گزار
  62. ^ ر از دشت قحطان سگ مارگیر / ود مغ ببایدش کشتن به تیر
  63. ^ ر ادشا دیده خواهد ز من / وُگر دشت گردان و تخت یمن
  64. ^ و ایران و دشت یلان و من / به ایرج دهد ، روم و اور به من
  65. ^ بیاورد ضحاک را ون نوند / به کوه دماوند کردش بند
  66. ^ ببردش دمان تا به البرز کوه / که بودش بدانجا نام و روه
  67. ^ وزانجا به جیحون نهادند روی / لیده دل و با غم و گفت‌وگوی
  68. ^ بیامد نان تا لب هیرمند / مه دل پر از باد و لب پر ز پند
  69. ^ مه مرزها کرد بی‌تار و ود / همی رفت پیروز تا کاسه‌رود
  70. ^ به اروند رود اندرآورد روی / چُنان چون بود شاه دیهیم جوی
    اگر پهلَوانی ندانی زبان / به تازی تو اروند را دِجله خوان
  71. ^ وزین مرز تا پیش دریای چین / می نام بردند شهر و مین
  72. ^ می رو نین تا سر مرز هند / وزانجا گذر کن به دریای سند
  73. ^ نامداری ز مازندران / به گردن برآورده گرز گران
  74. ^ به پیش اندرون شهر هاماوران / به هر کشوری در سپاهی گران
  75. ^ а б رستم به مصر و به بربر چه کرد / بران شهریاران به روز نبرد
  76. ^ بربرستان بیاراست جنگ / مانه دگرگونه تر شد به رنگ
  77. ^ و آمد به نزدیک شهر هروم / سرافراز با نامداران روم
  78. ^ ردمند و روشن‌دل و اک‌تن / بیامد بر سرو شاه یمن
  79. ^ و پیران بیامد ز ند و ن / سخن رفت زان ر با آفرین
  80. ^ نی بود در اندلس شهریار / خردمند و با لشکری ​​بی‌شمار
  81. ^ سکندر سپه سوی بابل کشید / ز گرد سپه شد هوا ناپدید
  82. ^ ساهی ز رومی و از قادسی ، / ز بحرین و از کُرد و از پارسی
  83. ^ مرآن انه را داشتندی چنان / که مر مکه را تازیان این زمان
  84. ^ و ن جایگه شاد لشکر براند / به جدّه درآمد فراوان نماند
  85. ^ به بالای سروست با زور پیل / به بخشش بکردار دریای نیل
  86. ^ و نزدیکی رگساران رسید / ایک ز دورش سپهبد بدید
  87. ^ یکی با گهر مرد با گنج و نام / درفشی برافراخت از مصر و ام